محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ داستان «بیست کووید» که به دوران شیوع بیماری کرونا بر میگردد، ادای احترامی به شهیدان مدافع سلامت است. اما در این سریال قبل از هر چیز، دوگانگی ژانر و محتوا سر برمی آورد که این ادعا را بی اثر میکند. اگر بنا به تولید سریالی با مضمون بیماری کروناست، ژانر کمدی اساسا نمیتواند انتخاب مناسبی باشد. قصه سریال «بیست کووید» از جایی دیگر شروع میشود و موتور محرک درام، ازدواج شخصیت محمدجواد است. ماجرا از این قرار است که محمدجواد پس از خواستگاریهای پرتعداد و نافرجامش، از دختری خواستگاری میکند که فقط و فقط معیارهای مادی را در نظر دارد.
پسر که ظاهرا از یک خانواده اصیل است، همه تلاشش را بر این میگذارد که کارگاه نجاری کوچکش را به یک کارخانه مبل سازی تبدیل کند. او که برای این کار به وام نیاز دارد، به قصد نزدیک شدن به برادر رئیس یک مؤسسه حمایت از تولیدکنندگان، به عنوان نیروی داوطلب وارد بیمارستان میشود تا به بیماران مبتلا به کرونا کمک کند و هم زمان هدف دیگرش را نیز پیش ببرد.
تا اینجای کار پی رنگ قصه بسیار شبیه به آثاری مثل «مارمولک» و «اخراجی ها» ست، اما تفاوت در اینجاست که شخصیت پردازی و دیگر عناصر فنی و هنری سریال «بیست کووید» اساسا در قواره چنین آثار محبوبی نیست. با پذیرفتن لحن کمدی سریال «بیست کووید»، بازهم جنس شوخیهای این مجموعه کهنه و تکراری است؛ شوخیهایی که البته از دایره ادب خارج نمیشوند، اما چندان جذاب هم نیستند. یکی از شوخیهای تکراری و نخ نمای این مجموعه، افتادن از روی صندلی است که در زمانه امروز کمتر مخاطبی ممکن است به آن بخندد. شوخیهای کلامی این مجموعه نیز به همان اندازه از مد افتاده اند.
برای مثال، میتوانیم به شوخی با همسر خانم آرامش و شوخی با نام خانوادگی همین شخصیت اشاره کنیم. درواقع، بخشی از کمدی این سریال از بلاهت دو شخصیت محمدجواد و امید نشئت میگیرد که سن هرکدام از آنها بین سی تا چهل سال است، اما رفتارشان به نوجوانان نابالغ میماند. سریال «بیست کووید» همان طور که زمان پخشش با اتلاف وقت زیادی برنامه ریزی شده است، در خود قصه هم به دام وقت کشی میافتد.
این مجموعه، هم ماجرای ازدواج محمدجواد و هم بیماری کرونا را بهانهای برای اجرای همین شوخیهای مندرس قرار داده است و وقتی را که باید به شخصیت پردازی و قصه گویی اختصاص پیدا کند، هدر میدهد. ریتم کند این سریال و پیش نرفتن طولی قصه، زیر سایه همین شوخیها قرار میگیرد؛ اما «بیست کووید» به واسطه توجه به ارجاعات فرهنگی و شهری مختص مشهد به ویژه نمایش چندین باره پلانهایی از حرم مطهررضوی، برای مخاطب مشهدی قابل دیدن میشود. بحران لهجه یکی از عجیبترین مؤلفههای سریال هادی حاجتمند است.
در این مجموعه، ما با سه نوع لهجه طرفیم که هیچ نسبتی با شخصیتهای سریال ندارند. نقش اول این سریال، یعنی علی عامل هاشمی، با ترکیبی از لهجههای مشهدی و تهرانی صحبت میکند؛ درحالی که شوهرخواهرش و امید، لهجه مشهدی را به شکلی باورپذیر ادا میکنند. عجیب اینکه بقیه اعضای خانواده و حتی بسیاری از شخصیتهای دیگر، کاملا به لهجه معیار سخن میگویند که این چندگانگی اساسا توجیه ناپذیر است. کافی است نوع گویشهای این مجموعه را با لهجههای دقیق و بامزه شخصیتهای سریال «نوروز رنگی» مقایسه کنید تا مشخص شود که سهل انگاری تا چه حد در «بیست کووید» ریشه دوانده است.